*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

*گلدونه*

دست نوشته های ساناز پدرام ( گلدونه)

۹۸ / برای او ....

با اقاقی ؛

لحظه لحظه  رقص دادی

شاخهء  لخت ِو حقیر ِ یاسمن هایم را ...

نازنینم

به چه رنگ بارور شد

آرزو های محال باغچه ء دلتنگیم ؟!

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
کسری 30 - آبان‌ماه - 1384 ساعت 14:30 http://kasra2754.blogsky.com



گویی ای رهگذر از داغ دلم با خبری..

که بهرناله ات از سینه برآید شرری..


سفر کرده 30 - آبان‌ماه - 1384 ساعت 14:33 http://safarkarde.blogsky.com

پرده را برداریم :
بگذاریم که احساس هوایی بخورد .
بگذاریم بلوغ زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند ....
....... ساده باشیم
دلت دریا

گنجشکک اشی مشی 30 - آبان‌ماه - 1384 ساعت 16:04 http://www.ommidvar.blogfa.com

دورود/

چقدر خوبه .. فکر کن ..

بازم ساناز ...

با گلدونه هایی به مهربونی همه دنیا ..

و حسرتی به بلندی همه خیابونهایی که جدامون کردن.

خوب کردی نوشتی .

وقت خوش ./././././././././././.

تنهای دیوانه 30 - آبان‌ماه - 1384 ساعت 17:22 http://www.tanhayedivane.blogfa.com/

سلام
مرسی از لطفت...
منم لینکت کردم...
شعرت هم عالی بود درست مثله خودت...
فعلآ...

سانازجان با درودی گرم..............................***
عطر خوش اقاقی هم سایه
تا هفت کوچه می پیچد
وبوی غزالواره خوش تو
درتمامی شهر
وقتی دلتنگی یعنی
سرشار از واژه های ناگفته ای
بغضت رادردل نگاه ندار
کاغذرابا واژه پیرایش کن
دلتنگی هایت را بنویس....خط به خط
.................................................
تندرست و شادکام باشی نازنین

ه.ناپیدا 30 - آبان‌ماه - 1384 ساعت 18:23 http://zangar.blogsky.com

و ما همچنان دوره می کنیم
شب را و روز را
. . .

ه.ناپیدا 30 - آبان‌ماه - 1384 ساعت 18:30 http://zangar.blogsky.com

سلام عزیز نازنین
من اونقدر حواسم پرت بود که یادم رفته بود جای نظر دادن بذارم ،‌ واقعا شرمنده ام ،‌میدونم که می بخشی ،
بعد از رفتن شاملو ،‌ رفتن عماد خراسانی عزیز منو خیلی داغون کرد ،‌و حالا منوچهر نازنین !‌ ! !
نمیدونم باید از اینکه زنده ام ناراحت باشم یا خوشحال . .
لطف کن دوباره بیا و نظرتو بذار ، در ضمن آدرستم درست بنویس ،‌ ممنونم از حضورت ، سر سبز باشی
در ضمن این کامنت رو حتما حذف کن
یا علی

hemy 1 - آذر‌ماه - 1384 ساعت 12:06

لحظه ها را چون دوگیلاس سرخ بر گوشهایت
آویزان کردهای
آخ !
شاخه های بهشت
چقدر نزدیک بودند و ما چه دور!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد