میخوام واسه اتاقمون
یه مشت ستاره بچینم
میخوام برای شام تو
صد تا اقاقیا بچینم
میخوام لباس آبی مو
بنفش و عنابی کنممیخوام برات معنی کنم
معنی دوست داشتنمو
واژه به واژه ، طی کنم
کویره دوست داشتنت رو ...
*گلدونه*
واسه چشای نازت
پاییز ه من ، بهاره
میخوای بگم نباره
تا خیس نشی دوباره ؟
گل گلدونه ی تو .
شب زایید ، در آفتاب .
کودکی آرام با روحی بزرگ .
و درخشش از نور .
پدر و مادر او شب بودند .
کودک شب ؛ امشب
میگرید .
و به صبح مینالد .
که شبم ؛ آن پدرم ؛ امروز کجاست ؟
گلدونه
امروز در روزنامه ای بی نام خواندم :
انسانی آزاد ،
خود را در قفس حبس کرد .
بینوایان او را ،
دیووانه نامیدند !
و چه آزاد است او در قفس ِ تنگش...
مگر نه ؟
گلدونه
آره این تقدیر من بود ؛
که دو چشمام ؛ نور من شه .
که دو تا دست نهیفم
مثله فولاد ؛ مثله سنگ شه .
از زبون کوچولوهایی ؛ که واسه دنیای بی در و پیکر ما ؛ خیلی بزرگن .
گلدونه
اومدم ستاره شم ؛ خندیدی
اومدم آبی بشم ؛ ترسیدی
تا به شب ؛ شمع شدم
رقصیدی !
من میخوام هنوز ، همون ، ستاره شم
توی ِ شب ؛ توی ِ غروب ؛
آبی ِ آسمونی شم .
گلدونه
به یاد قدیما و وصف حال الان ِ هزار زن بدبخت :
امید دارم اشک چشاشون خشک نشه .
همین .
بارون نیا نم نم
پشت خونه ی سردم
دلم عروسی کرده ،
با غم روبوسی کرده !
تب دار همیشگی تو ای زن ایرانی ،
گلدونه
باور کردم ؛
داشته های باوره نداشته ات را .
باور کردم ؛
طنین ِ نفسه ؛ بی نفست را .
گلدونه
نمیخوام آبی نگاهش بکنم
یا که ابری وسیاه صداش کنم
من میخوام که آسمون سبز باشه ...
که نگاه عاشقم تشنه ای چون برگ باشه .
*گلدونه*
صبح روی بالشم ؛
از اشکِ دیشب تو ؛
گلی جوونه زده بود ....
گلی با عطر تو .
اقاقیم ؛
رنگت همیشه خوش رو ...
گلدونه
بوی نون تازه ؛
چایی تازه دم .
کره و عسل .
بوی مطبوع چمن !
وای خدا .
نفس صبحت مبارک ؛ نازنینم .
گلدونه
واسه نگاه عاشقت
شمعها رو روشن میکنم
ستاره های چشمم و
پنهونی قایم میکنم
ستاره های چشم من
دنباله نگاه توست
مبادا پیداش بکنی
که عاشق نگاه توست
گلدونه